زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

♥♥شاه پریون♥♥

20ماهگیت مبارک عشقم

  سلام به دختر خانوم خودم که دیگه از مرز 20هم گذشت ودر 20ماهگی از شیر خوردن هم دیگه خبری نیست و من واقعا خوشحالم که داری روز به روز خانومتر میشی ومن لحظه لحظه بزرگ شدنت رو میبینم . اما از این بگم که مامانی این ماه نتونست کیک درست کنه  یعنی اصلا خونه نبودیم که بدرستم ولی چند روز پیش که برا بابایی تولد گرفتیم کیک درستیدم وخیلی خوب شده بود وشما هم که طبق معمول یه 20باری شمع فوت کردی ومیگفتی تبلد تبلد وکلی ذوق کردی واما در 20ماهگی زینب کوچولوی من خیلی پیشرفت کرده مثلا اینکه : 1- ازشیر گرفته شد. 2-تمام کلمه هایی که رو میگم تکرار میکنی البته یه عمویی داری که حرفایی که نبایدیادت م...
19 ارديبهشت 1393

بالاخره تموم شد!!!!

سلام به دختر عزیزم که کلی خانوم شده بله بالاخره این پروژه وحشتناک ودردناک تموم شد وامروز 6 روزه که پاک شدی منم این موفقیت رو به خودم تبریک میگم که با صبر و مشقت فراوان به پایان رسوندم و بالاخره دختر گلم به جمع غذا خورها پیوست وخیلی خانوم شده واما از این چند روزبگم  که برای خوابیدن شما مکافاتی داشتیم وباید کل خونه رو 10بار دور میزدیم وبراتون لالایی میخوندم که بخوابی ولی 3روزه که دیگه عصر خودت میخوابی تقریبا ساعتای 3---3/5 میخوابی و تا ساعتای 6 خوابی و شبا هم  حداکثر تا 2 میخوابی دیگه ولی خیلی خوب شده حالا هر دوتامون تا ساعت 10صبح تخت میخوابیم ومجبور نیستیم 10بار تو خواب بیدار شیم وشیر بدیم وصبح هم کسل وخواب آلو با...
17 ارديبهشت 1393

پروژه ازشیر گرفتن

سلام به دختر نازنینم وهمه دوستان عزیزم نزدیک به 3 -4 هفته که تو فکر از شیر گرفتن بودم و به هر کی میگفتم یکی میگفت نه زوده , یکی میگفت بگیرش!!! خلاصه حسابی فکرم مشغول بود و مونده بودم چکار کنم؟؟؟ ولی هر چی باخودم کلنجار رفتم بیشتر عصبی میشد م تا اینکه روز شنبه 93/2/6 ساعت 2 ظهر تصمیم خودم رو گرفتم وبطور مصمم شروع کردم آخه با خودم گفتم اگه امسال هم روزه هامو نگیرم میشه 120تا روزه قضا و, کی میخواد این همه روزه ی قضا رو بگیره  بعد از ناهار بود که مثل همیشه اومدی و در خواست کردی ولی با ممانعت من روبرو شدی و سرت رو با اسباب بازی گرم کردم تا ساعت 7:30 عصر کلی خودت رو هلاک کردی وگریه میکردی منم که دلم داغون شده بود وطاقت گریه هات رو نداشتم...
10 ارديبهشت 1393
1